بیـــــژن کریمی کیست؟

 اینجانب بیژن کریمی از سال ۱۳۷۲ در غالب عرضه محصولات فرهنگی بطور رسمی وارد عرصه تهبه . تولید وتوزیع محصولات فرهنگی شدم . ابن کار با احداث چندین فروشگاه در سطح شهر شهرکرد .و از سال ۷۵ وقتی ترمینال مسافربری شهرکرد افتتاح شد .با استفاده از موقعیت خوب مکانی و زمانی ترمینال دو فروشگاه بزرگ نیز در آنجا بمدت ۱۴ سال .در راستای فعالیتهای فرهنگی خود راه اندازی نمودم . در طول این سالها فعالیت صادقانه تعداد ۱۱ نیروی فعال و کاری استخدام و مشغول کار نمودم .وبا امکانات خوب حقوق عالی وبیمه در کنار برادر اینجانب مشغول به کار شدند . که اکثر ایشان در همان فروشگاههای سطح شهر و ترمینال شهرکرد مشغول کار بودند . این فعالیت های خوب و موفق در زمینه تهیه و تولید آثار و محصولات فرهنگی از جمله موسیقی سنتی .پاپ و محلی ایران زمین و لوازم التحریر و کتاب و مخصوصا مطبوعات وفیلم و سریالهای سطح سینمای خانگی تا اواخر دهه ۸۰ ادامه داشت که در نهایت به خاطر کج سلیقگی و بی مهری برخی مسولان استانی و شهرداری شهرکرد منجر به تعطیلی یک به یک این فروشگاهها شد و بدون توجه به موقعیت کاری یازده نیروی فعال همه بیکار شدند .که این ضعف مدیریت مدیران استانی در جهت اشتغال افراد نیازمند کار باعث شد حتی افراد شاغل در تحت امر اینجانب فقط به دلیل بالا  راندمان کاری خود در جهت ضعف مدیریتشان به همراه خیلی افراد دیگر نیز بیکار شدند .در سال ۸۷ پیرو همین ضعف مدیریتی وعدم توجه به کارگران مقاله جنجالی در روزنامه های استانی و کشوری به چاپ رساندم . اما هیچ وقت نشد با تمام تلاش مستمری که داشتم موقعیت کاری نیروهای مشغول به کار را حفظ ویا برگردانم .

سخن مدیریت

اینجانب بیژن کریمی از سال ۱۳۷۲ در غالب عرضه محصولات فرهنگی بطور رسمی وارد عرصه تهبه . تولید وتوزیع محصولات فرهنگی شدم . ابن کار با احداث چندین فروشگاه در سطح شهر شهرکرد .و از سال ۷۵ وقتی ترمینال مسافربری شهرکرد افتتاح شد

سخن مدیریت

شرکت فرهنگی هنری ترنم زاگرس 

اینجانب بیژن کریمی از سال ۱۳۷۲ در غالب عرضه محصولات فرهنگی بطور رسمی وارد عرصه تهبه . تولید وتوزیع محصولات فرهنگی شدم . ابن کار با احداث چندین فروشگاه در سطح شهر شهرکرد .و از سال ۷۵ وقتی ترمینال مسافربری شهرکرد افتتاح شد .با استفاده از موقعیت خوب مکانی و زمانی ترمینال دو فروشگاه بزرگ نیز در آنجا بمدت ۱۴ سال .در راستای فعالیتهای فرهنگی خود راه اندازی نمودم . در طول این سالها فعالیت صادقانه تعداد ۱۱ نیروی فعال و کاری استخدام و مشغول کار نمودم .وبا امکانات خوب حقوق عالی وبیمه در کنار برادر اینجانب مشغول به کار شدند . که اکثر ایشان در همان فروشگاههای سطح شهر و ترمینال شهرکرد مشغول کار بودند . این فعالیت های خوب و موفق در زمینه تهیه و تولید آثار و محصولات فرهنگی از جمله موسیقی سنتی .پاپ و محلی ایران زمین و لوازم التحریر و کتاب و مخصوصا مطبوعات وفیلم و سریالهای سطح سینمای خانگی تا اواخر دهه ۸۰ ادامه داشت که در نهایت به خاطر کج سلیقگی و بی مهری برخی مسولان استانی و شهرداری شهرکرد منجر به تعطیلی یک به یک این فروشگاهها شد و بدون توجه به موقعیت کاری یازده نیروی فعال همه بیکار شدند .که این ضعف مدیریت مدیران استانی در جهت اشتغال افراد نیازمند کار باعث شد حتی افراد شاغل در تحت امر اینجانب فقط به دلیل بالا  راندمان کاری خود در جهت ضعف مدیریتشان به همراه خیلی افراد دیگر نیز بیکار شدند .در سال ۸۷ پیرو همین ضعف مدیریتی وعدم توجه به کارگران مقاله جنجالی در روزنامه های استانی و کشوری به چاپ رساندم . اما هیچ وقت نشد با تمام تلاش مستمری که داشتم موقعیت کاری نیروهای مشغول به کار را حفظ ویا برگردانم .

همکاری با شرکت آوای سپهربه مدیریت آقای هاشمی دهکردی از همان سالهای ۷۲ در جهت تولید وتوزیع آثار وآلبومهای موسیقی محلی ومخصوصا محلی استان چهارمحال وبختیاری به صورت جدی شروع شد وشوق واشتیاق من را در جهت تاسیس شرکتی درهین راستا افزون میکرد .لذا وقتی خوب به کار در این حوزه آشنا شدم در اوایل دهه هشتاد مقدمات ثبت شرکت ترنم زاگرس را انجام دادم وبرای اخذ اخرین مجوز از وزارت ارشاد عازم تهران شدم .در دولت اصلاحات بود اما هر بار به هربهانه ای از دادن مجوز نهایی مرا سرخورده میکردند .سابقا کسانی که میخواستندمجوز اینگونه شرکتهارا اخذ نمایند میبایست یا مدارک تحصیلی کافی در جهت موسیقی داشته باشند ویا بصورت رسمی آثاری در این خصوص انتشار داده باشی .تحصیلات من در جهت موسیقی نبود اما سابقه کار در این حوزه را داشتم .ومخصوصا در تولید آلبومهایی نقش موثری داشتم .اما چون در مشاغل دولتی هم فعالیت داشتم معمولا اسم من در این آثار ثبت نشده بود.وبراب اثبات این مدعا به مشکل برخورد کردم. لذا در دیداری که با مدیریت وقت مرکزموسیقی وقت وزارت ارشاد داشتم .ایشلن ازمن خواست طی نامه ای ادعای خود را ثابت وایشان را قانع نمایم تا دستور صدور مجوز من را اعلام نماید.از زمانی که از دفتر ایشان برگشتم سه ماه طول کشید اما نتوانستم نامه ای تنطیم نمایم که بتواند ایشان را قانع نماید .تا اینکه یکشب در خواب دبدم نامه ای برای مدیریت مرکزموسیقی نوشته ام و ایشان قبول کردند .همان لحطه از خواب بیدار شدم عین مطالب همان نامه در خواب دیده را روی کاغذ پیاده کردم وفردای آن سریعا با هواپیما به تهران و دفتر مدیریت مرکز موسیقی رفتم .نامه را به مسول دفتر ایشان دادم .قردای آنروز زنگ زدم پیگیر شدم .جواب گرفتم که با درخواست شما موافقت شده و مجوز شما به زودی صادر خواهد شد .

ازایجا فعالیت ما تحت عنوان شرکت فرهنگی هنری ترنم زاگرس درسال ۸۲ یه صورت رسمی آغاز گردیدکه تا به امروز در خدمت همه شما دوستان .عزیزان وهنردوستان وهنرمندان هستیم